نمی دونم چرا همیشه انقدر سالگردها برام مهم بودن و توی ذهنم موندگار بودن.هم سالگردهای خوب و دوست داشتنی و هم سالگردهای بد و ناراحت کننده!یعنی یه سالگردها و تاریخهایی توی ذهنم باقی میمونن که خودم هم در عجبم واگه به یکی دیگه که مثلا توی اون اتفاق با من شریک بوده بگم دهنش باز می مونه و اصلا شاید حتی یادش نباشه که یه روزی اصلا همچین اتفاقی هم افتاده که حالا مثلا امروز بخواد سالگردش هم باشه!!!
پ.ن:قبلا یه جایی خونده بودم که اونهایی که روابط اجتماعی بالایی دارن خیلی کمتر از بقیه سرما میخورن و یا کلا مریض میشن و کارشون به دوا و دکتر میکشه.نمیدونم این چند وقته چه بلایی سر روابط اجتماعیم اومده که پاشنه در مطب دکترهای مختلف رو از جا درآوردم!!!