دیشب وقتی بابام رو روی تخت سی سی یو دیدم در حالیکه بهش سیم و دستگاه وصل بود، فهمیدم که من از پدر و مادرم خوشبخت ترم.چون الان درآستانه بیست و هشت سالگی هستم و سایه پدرم هنوز بالای سرمه.در حالیکه مامانم توی دوازده سالگی و بابام هم توی بیست و سه سالگی پدرشون رو از دست دادن...
امیدوارم سالیان سال به سلامت سایه هر دوتا شون بالای سرم باشه.و سلامت باشن و حالشون هم خوب باشه.
خوبي؟؟؟؟
بلا به دوره، چي شده؟؟؟؟ سي سي يو چرا؟؟؟؟
انشاالله كه چيزي نيست و به خير ميگذره
مراقب خودت باش
elahy ke 120 sal kenaret bashan !!!
امیدوارم بابات زودتر خوب بشه و سایه اش همیشه سالم بالای سر تو و خانوادت باشه
دعا میکنم همه مامان باباها سالم باشن و نظاره گر بزرگ شدن بچه ها و نوه هاشون باشن
الان بهترن؟ناراحت شدم
خدا هیچوقت سایه پدر مادرها رو از سرمون کم نکنه...
شراره مامان برديا هستم
ايشالا سايه مامان و بابا ساليان سال بالاي سر تو و داداشي باشه
بوس بوس بوس
ازته دلم ارزو ميكنم اينبار ديگه مشكل مهمي واسه خونواده ي عزيزت پيش نياد و بابايي گل ومهربونمون هرچي زودتر خوب و سلامت برگردن خونه و سايه ي سبز وپرمهرومحبتشون تاهميشه بالاسر خونواده باشه ..الهي آمين ن ن ن
تو وبلاگ وردپرستم کامنت گذاشته بودم شاید یه زمتنی بهش سر بزنی و به داد یه خواننده ی روشن شده برسی:D
من هميشه ميخوندم وبلاگتو و لينکت کردم
مواظب خودت باش
اميدوارم پدرت هرچه زودتر خوب بشه
و به سلامتي برگردن خونه.مواظب مادرت باش اون الان خيلي غصه ميخوره