رزسفید
روزمره گیهای من
Friday, November 20, 2009
Scorpio-7
واقعا دستم درد نکنه...
نه یه ذره، حتی یه خط، روی پوستری که فردا عصر باید طرح اولیه ش رو تحویل بدم، کار کردم، نه یه کلمه درس خوندم، نه به کارهای شخصیم رسیدم!
حالا منم و پوستری که حتی یه خط هم نداره و هنوز هیچ ایده ای هم براش ندارم و نمیدونم فردا عصر چی باید تحویل بدم؟!همه امیدم به فردا صبحه که شاید توی شرکت بتونم روش کار کنم.یعنی امیدوارم این مغز یخزده م دیفراست بشه تا بشه از توش یه چیزی درآورد!
فقط طرفهای ظهر مقدار متنابهی عر زدم و برای خودم دلسوزی کردم...بعدش هم ولو شدم عین این بیحسها!
اومدم یه ذره مدیتیشن کنم شاید یه ذره حال و روزم بهتر بشه، هیچ تمرکزی نداشتم و نتونستم تمرکز کنم!!!
تنها کاری که انجام دادم این بود که دراز کشیدم و خوابهای عجیب و غریب دیدم...کلی از صبح تا حالا توی دلم فریاد زدم...تمام وجودم پر از احساسات ناخوشاینده.میدونم ضرر اینها فقط به خودم برمی گرده ولی الان واقعا بریدم...
اتاقم وحشتناک بهم ریخته س.یعنی یه چیزی میگم و یه چیزی میشنوی!کلی لباس کثیف دارم که نشستمشون.نمیدونم فردا چه جوری باید برم سرکار.خودم هپلی م.همش یاد عاشورا تاسوعای پارسالم و هتل اوسون...
از صبح، نه از دیشب موبایلم رو گذاشتم روی سایلنت.حوصله هیچ کسی رو ندارم.یه جورایی دلم میخواد نباشم...
سرم منگه منگه.پاشدم یه لیوان چایی خوردم که افاقه نکرد.عین این خل و چلها پاشدم و لاکم رو پاک کردم و یه لاک زرشکی جیییغ زدم به ناخنهام!
دلم میخواد پاکت سیگارم رو بردارم و با یه ماگ گنده چایی برم یه جای سرد و هی سیگار دود کنم و هی چایی بخورم.ولی تنهایی نه، دلم میگیره بدتر.حوصله اون بنده خدایی که هی زنگ میزنه و میدونم میخواد بگه بیا بریم بیرون رو هم ندارم.میدونم که این برخورد اصلا قشنگ نیست.چرا یه آدم دیگه ای که اصلا در جریان مسائل من نیست باید شاهد همچین برخوردی از من باشه؟من بیحوصله و مشکلدارم به اونچه؟مگه تقصیر اونه؟!ولی راستش الان اصلا دید خوبی نسبت به آقایون و جنس مخالف ندارم. برای همین موبایلم رو سایلنت کردم.حوصله گلی که زنگ میزنه و اصرار داره برای مهونی امشب برم خونه شون رو ندارم.سایلنت میکنیم، سایلنت...
دلم میخواد یکی بیاد و محکم موهام رو بگیره و بکشه و همینجوری با همین تاپ و شلوار زپرتی ببرتم توی این هوای سرد، انقدر وایستونتم توی این هوا تا یخ بزنم، تا شاید بیدار بشم و به خودم بیام...
الان اون روی مازوخیسمی وجودم بیدار شده...شاید اشتباهم اینجاست که منتظرم یکی بیاد و من رو ببره.شاید درستش اینه که خودم پاشم و خودم رو ببرم..
خودم هم نمیدونم دلم چی میخواد...دلم هدیه رو میخواد الان...آخ هدی...کجایی الان؟در چه حالی؟شش ساله ازت بیخبرم...چقدر این روزها بهت احتیاج دارم...
کی میگه من قویی هستم؟کی بود به من میگفت خوش به حالت رزی که انقدر قوی هستی؟!نه عزیزم اشتباه کردی.من اصلا قوی نیستم.الان یه آدم درهم شکسته داغونم.آدمی که هیچ کدوم از چیزهایی که درباره تفکر مثبت و افکار و اعمال و احساسات یاد گرفته الان به دردش نمیخوره و نمیتونه توی زندگیش پیاده شون کنه.حداقل امشب نمیتونم...
موهام رو با یه کلیپس جمع کردم بالای سرم و دارم آهنگ گل گلدون رو گوش میدم.نمیدونم چقدر زل زده بودم به ناخنهای زرشکیم، ولی بعدش هرچی فکر کردم که اون موقع به چی فکر می کردم یادم نیومد!!!
کاش مامانم سکته نکرده بود...کاش مثل سه ساله پیشش بود...
میدونم احساس تنفر من فقط تنفر رو به سمت خودش برمی گردونه، ولی الان پر از تنفر و حرصم...
امروزم رو به باد دادم و هیچ کاری نکردم...فقط میسپرمت دست دنیایی که میگن دارمکافاته...همون دنیایی که من دارم مکافاتش رو پس میدم.دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره...
18 Comments:
Anonymous ساتین said...
رزی جان اینم جی میل من
منتظر دعوتنامه هستم
hastibarb@gmail.com

Anonymous maryam said...
سلام میتونم آدرس جدید رو داشته باشم؟؟؟
maryam.mhm@gmail.com

Blogger Unknown said...
Salam rosi joonam,
omidvaram har chi zudtar az in hal dar biay,shak nakon ke hichkas joz khodet nemitune behet komak kone,omidvaram har chi be kheiro salahete hamun barat pish biad
Golnar
man email gmailamo avaz kardam mamnun misham age be in adress baram davatname befresti:
judi.abbot1984@gmail.com

رزی اینقدر خودت رو بخاطر احساسات امروزت سرزنش نکن.ما همه انسانیم و ناگزیر یم به تجربه ی چنین روزها و احساساتِ تلخی.. من میدونم تو با شناختی که از خودت و زندگیت داره خیلی خوب میتونی بر این احساس بد غلبه کنی...
می دونم امروز اصلا حوصله نداشتی ،ولی کاش تو خونه نمی موندی...
خیلی مراقب خودت باشم. دعا میکنم هر چه زودترقلبت سرشار از آرامش و شادی و عشق بشه دوست ِخوبم.

Anonymous عسل said...
رزی جونم من خیلی وقته وبلاگ رو میخونم و شخصیتت رو و نوشته هاتو خیلی دوست دارم ......زود زود از این حس ها بیا بیرون و بشو همون رزی سابق
میدونم دلت از یه چیزی پره و تو که دیگه میدونی باید حال خودت رو چه جوری خوب کنی خودت به خودت کمک کن عزیززززززم م م م م م

Anonymous پانتي said...
رزي جون! ميدونم چه روزهايي رو داري ميگذروني. پر از تنهايي و مسئوليت! خوب واقعا تحمل اين همه سختي، براي تو زياده! هرچقدر هم كه قوي و صبور باشي، بازم حقته كه بعضي وقتها كم بياري و گريه كني و نياز به آغوش گرم داشته باشي... واقعا نميدونم چه جور
ميتونم كمكت كنم. تنها كاري كه از دستم برمياد اينه كه دعا كنم اين روزهاي سرد و نحس، هرچه زودتر تموم بشه و آفتاب زندگي تو هم طلوع كنه! واقعا از صميم قب آرزو ميكنمممممممممممم...
بوس بوسسسسسسس

Anonymous ثمين said...
من بودم رزي جونم ! من بودم كه گفتم تو واقعا قوي هستي الانم همينو ميگم ! كي گفته يه ادم قوي حق نداره هيچوقت كم بياره ! تو شايد يكروز يا چندساعت حس كم آوردن بكني ، از دنيا و آدماش دلت بگيره و پرشي از بغض ولي هميشه كه اينطور نيستي ! آدم قوي يعني كسيكه ظرفيت تحمل فوق بالايي داره و تواينجور هستي ! ظرفيت تحمل وطاقت تو خيلي زياده عزيزم .. وقتي به شرايطت فكر ميكنم ازدست دادن يه دوست عزيز ، بيماري مادرت ، ازدست دادن خاله جان و ازهمه مهمتر و سهمگين ترش بهم خوردن يه رابطه ي احساسي چندساله .. واقعا سخته تحمل اينهمه اتفاق ناخوشايند در يه برهه زماني كوتاه ! دخترجون واقعا بهت افرين ميگم .. تو باعث افتخار همه ما مخصوصا مني .. افتخارميكنم كه همچين دوست نازنين و قوي دارم .. مواظب خودت باش دوست خوبم

Anonymous گ said...
سلام رزي جان .
ميتونم بپرسم مدل لپ تاپتون چيه ؟
ميخوام لب تاپ بگيرم حدود قيمت 700 تا 1200
اما نميدونم دقيقن چي خوبه؟
البته ميخوام يه چيزي باشه كه براي برنامه هاي تري دي مكس و اتوكد سه بعدي و...در حد معمولي و نيمه پيشرفته كم

نياره


گيتي

http://0neandone.blogsky.com/

ممنون ميشم زودتر بهم جواب بدين

Blogger Unknown said...
mohnijoon@yahoo.de in adrese mane rosy joon

خوب جی میل هم ساختم اینم آدرسش
sara.sarvary@jmail.com

" همیشه مراقب اشتباه دوم باش ؛ اشتباه اول حق توست "

Anonymous شراره مامان برديا said...
خوب باشي
نميگم خوب بشي چون كه همه چيز خوبه فقط يه وقتايي كليد گم ميشه..مگه نه رزگل بانوي عسيس دل شرور

Blogger Unknown said...
Private pls

Rose aziz, salam,
omidvaram khoob o shad bashi
rastesh man daghighan be hamin e-mail add ke tou bloget dari barat e-mail zadam ama engar hich kodam az inha be dastet nareside, akhe man hich javabi az shoma nagereftam,

take good care
Sara,

Anonymous aaram said...
رزی جان ، رها کن ... گذشته ها رو ، اتفاقات بد رو ، رها کن ... خیلی زودبه خودت میای که می بینی ، بهترین سالهات گذشته و تو در حسرت اینی که می شد بهتر ، بی خیال تر بگذرونمش ... مواظب خودت باش . راستی برای میگرن چه دارویی استفاده می کنی . من هم میگرن دارم و دارویی که استفاده می کنم عالیه و از آمریکا می فرستند برام و اینجا هم گاهی پیدا می شه... دیدم نوشتی نمی تونی به خاطر میگرنت کافی بخوری . اگر این دارو رو استفاده کنی دیگه هیچ منع غذایی نداری . اگر اطلاعات بیشتر خواستی خبرم بده . راستی آدرس ای میلت رو هم می خوام . ممکنه ای میلت رو داشته باشم ؟ کاری باهات داشتم ... شاد باشی ....

Anonymous ثمين said...
پس كامنت من كوشششششششش؟؟؟ منكه يه طومارم نوشته بودم
رزي جان كجايي ؟ احوالت بهتره عزيزم؟

Anonymous آذین said...
سلام رز سفید عزیز
کامنتت رو خوندم و دلگرم شدم
مرسی
لطفاٌ تو هم بنویس

Anonymous خانمي said...
سلام رزي جان. خوبي؟ من 3و 4 سالي مي شه كه وبلاگتو مي خونم. از همون روزهاي خوبي كه از خاطره هاي خوبت با سسل مي نوشتي و من چقدر با خودم اميدوار بودم كه شما زودتر واسه هميشه براي هم بشيد. ولي فقط يه بار واست ميل فرستادم كه جوابي هم ازت نيومد. حالا ديدم كه مي خواي وبلاگتو عوض كني. اگه دلت خواست خيلي خوشحال مي شم كه واسه منم آدرسشو بفرستي. چون واقعا" نوشته هاتو دوست دارمو يه روزايي خوندن خاطرات روزانه تو بهترين سرگرميم بودو خوشحالم مي كرد. اميدوارم كه هرچه سريعتر به اون چيزي كه لايقشيو هميشه منتظرش بودي برسي كه قلب مهربونت سزاوارشه.

Anonymous خانمي said...
راستي يادم رفت ادرس ميلمو بزارم:
mhonaramoz@gmail.com