-امروز اولین روز آخرین فصل ساله.چقدر زود رسیدیم به زمستون!
امیدوارم شب یلدا به همه خوش گذشته باشه.راستش من تمام اون چیزهایی که توی پست قبل میخواستم رو محیا کردم.حتی پارتنر* شب یلدا هم داشتم.ولی خوب خیلی سعی کردم که جو عاشقانه باشه، ولی خوب...نشد...یعنی من اصلا حس عاشقی توی اون جو نداشتم!ولی کلا خوب بود...
امروز رو هم به خودم مرخصی دادم و نرفتم سرکار.با همون پارتنر، نهار رفتیم پیتزا پنتری و بعدش هم رفتیم خانه هنرمندان برای صرف چای و سیگار.توی راه هم در حال کشف یک نکته از یک آهنگ بودیم و کارهای خنده داری هم کردیم.درسته که بلند میخندیدم ولی حس می کردم یه چیزی کمه!اشتباه نشه.منظورم از چیزی، حس عاشقانه و این حرفها نیست، که من خیلی وقته توی این رابطه اصلا دیگه دنبالش نمی گردم.احساس می کردم یه چیزی از بین رفته.احساس می کردم و میدیدم که اون هم یه جوریه.ساکت و از نظر من مغموم.نمیدونم مشکلش چی بود.دلم میخواست کمکش کنم.ازش پرسیدم ولی جوابی نگرفتم.دلم میخواد که همیشه شاد باشه و حالش خوب باشه.وقتی انقدر مغموم و گرفته میبینمش حالم بد میشه.
-من اصلا دوست ندارم توی وبلاگم از مسایل سیاسی چیزی بگم.ولی من هم مثل اغلب مردم این روزها دلم گرفته از اوضاع جامعه.از اتفاقهایی که می افته.از خبرهایی که میشنوم.از پر کشیدن آیت الله منتظری...امیدوارم در آینده ای نه چندان دور کشورم آزاد باشه و مردمش پر از شادی و عشق باشن و خاکش سبز باشه.
*:در اینجا منظور از پارتنر شب یلدا، سسل خان می باشند!!!
جوابدونی
نسترن جان کامنتت رو بنا به دلایلی تایید نکردم.ولی میدونی با خوندن کامنتهات و ایمیلهات یه دنیا شاد میشم و انرژی می گیرم؟ازت ممنونم بابت این همه محبت و توجه.اون کتاب همخونه هم به نظرم خیلی جالب نبود.من خودم به خاطر حس کنجکاویم خوندمش(مثل تو که از روی کنجکاوی میخوای بخونیش)برای اینکار لازم نیست بگی از ایران برات بیارنش.میتونی دانلودش کنی و بخونیش.البته از الان بگم که به نظرم این کتاب اصلا مناسب سن و سال ما نیست.بعدا نگی نگفتی ها!
نازنین جان/عادت میکنیم، من هنوز اون بلاگ خصوصیم رو ننوشتم.اونجا در حقیقت جایی برای پستهای خصوصیم خواهد بود.وگرنه بقیه اوقات همینجا مینویسم.هر موقع اونجا بنویسم اعلام می کنم.هنوز ننوشتمش و دعوتنامه ای نفرستادم.حتما باید برام آدرس ایمیل جیمیل بفرستی که بتونم دعوتت کنم.
ابنم فال شب یلدای من:
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مه رویان مجلس گر چه دل میبرد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
بر در شاهم گدایی نکتهای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
در شب قدر ار صبوحی کردهام عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
Labels: صورتی ِ ملس
یه سوال پرسیدم چند وقت پیش جواب ندادین.میشه خواهش کنم این بار جواب بدین .تو کامنتا یا به ایمیلم هرجا که راحتین.سوالم این بود درصد عمومی و تخصصی چند زدین؟ ببخشید اما واقعا به جوابتون نیاز دارم.
خیلی خیلی ممنون میشم.
سرور
ميبومست رزي جون و اميدوارم هميشه و هرجا هستي شاد و سرزنده و پايدارررر باشي. بوس بوسسسسسسسس
khoshhalam ye yalda tonesty tasvire zehnito eijad koni
nemidonam mano yadet hast ya na chnd bari kament gozashtam o az shebahate rabetamon va shebahate mogheiyati ke tosh hastam barat goftam, albate ma az ham dorim
hafte pish ke hamo didim manham hamin ehsaso dashtam
midoni chie azizam vaghty to ye rabetei ke ghablan asheghane bode va alan dare dostane mishe in jaye khali eshghe ke adamo maghmom mikone mesle ye godal khali
jalebe ma ba in ke dokhtarim va tabiatan ba ehsastar vali man be in natije residam ke in mozo pesararo pishtar aziat mikone
omidvaram hamishe shad bashi roze aziz
انگار کامنتم رو تایید نکردین
من شهرستانم و به راهنمایی تون نیاز داشتم.اما انگار صلاح ندونستین.
بای
سرور