من دیشب رسیدم.امروز نرفتم دانشگاه و اومدم سرکار.راستش حال سرکار رو هم نداشتم.ولی گفتم بیام هم ساعت کاریم رو پر کنم و هم دوستهام رو ببینم.بعدشم من که بمونم توی خونه درس نمیخونم!پس حداقل بیام سرکار.با این اوضاع داغون سرکار اومدنم آخر ماه نمیدونم چی در انتظارمه!
سفر شمال هم خوب بود.جایتان خالی.هوا عاااالی بود.همسفرها خوب بودن.محیط خوب بود.هر چند یه چیزهایی رو اعصابم رفت چند باری ولی واقعا لازم بود.ولی من اصلا دلم نمیخواست برگردم و بیام.انگیزه ای برای برگشتن نداشتم.ولی خوب بالاخره چی؟باید برگردم.حتی اگه یه هفته دیگه هم میموندم آخرش باید یه روزی بر می گشتم.
کاش بتونم جل و پلاسم رو جمع کنم و برم توی یه شهر ساحلی شمالی یه رستوران بزنم و زندگی کنم.هی هی هی کاش بشه یه روزی!
دعوتنامه ها رو هم فرستادم.دریا پری جان، قربونت برم ایمیل تو که هنوز yahoo هستش.باید Gmail باشه که بتونم برات دعوتنامه بفرستم!
من کامنتهاتون رو چون آدرس ایمیل توش بود پابلیش نکردم.وگرنه همه رو خوندم!این همه خواننده خاموش؟!!!تا حالا کجا بودین آخه؟!!!
حالا یه سر تشریف
بیارین اینجا بی زحمت!
Labels: رزی فقط می نویسد
مهرناز