انقدر دل نازک شدم این روزها که حتی دلم نمیاد پشه ای رو که نمیدونم با وجود اون همه توری پشت پنجره ها چه جوری اومده توی خونه و تا صبح دم گوشم وز وز میکنه رو بکشم.چون فکر می کنم ممکنه یه وقتی یه پشه دیگه ای منتظرش باشه و من بزنم ناغافل بکشمش و اون یکی همین جور چشم انتظارش بمونه!!!
این قضیه در مورد مورچه هایی که گه گاهی روی کابینت دیده میشن هم صدق داره!
زندگی در جریانه.دیروز با جمعی از دوستان رفته بودم دیزین و شمشمک.عجب هوایی بود.بعد از نهار که داشتیم چای میخوردیم و بارون میومد نفهمیدم چی شد که ناغافل همه اون حرصی که از صبح بی دلیل توی دلم بود از بین رفت و با بارون شسته شد و رفت...
توی هفته ای که گذشت چهل سالگی رو دیدم، پیاده روی کردم، رفتم فروشگاه
پیکوکالر و از محصولات رنگ و قلم موش کلی ذوق کردم.کلی شیرینی و دسر درست کردم.برای تولد امسالم کلی ایده به ذهنم رسید که بعدا میگم.چند باری خانه هنرمندان رفتم و...راستی مانتو فروشی راوک سر میرداماد، شریعتی حراج کرده و مانتوهای فوق العاده ای داره.بشتابید...
پنجشنبه نرفتم شرکت و موندم خونه که مثلا به کارهای عقب افتاده م برسم.ولی همش خوابیدم.هی بیدار شدم و هی خوابیدم تا آخرش عصری با زنگ موبایلم بیدار شدم و با چک و لقد حاضر شدم و رفتم بیرون و جاتون خالی دوتا بلال پشت سر هم خوردم و یه جورایی ترکیدم.البته به همراه مقدار متنابهی زغال اخته!
راستی
اینم اون سایت بازیهای قدیمی.
پ.ن:نسترن گلم پیغامت رسید.منتهی من از اینجا که برات اس ام اس میدم نمیرسه نمیدونم چرا و سند نمیشه!جیمیلم هم کار می کنه و درسته.مرسی از پیغام پر از محبت و مهربونیت.
مهرناز گلم میدونم خیلی دیره ولی بهت تبریک می گم و امیدوارم خیلی خیلی خوشبخت باشین.هی میخواستم تبریک بگم و یادم میرفت.شرمنده.ببخشید.روم به دیوار خواهر!
Labels: رزی از دلش می گوید
dosgames.com
abandonia.com
شما دعوت نامه رو به جی میل من بفرستید تا بتونم اوکی کنم
با تشکر