رزسفید
روزمره گیهای من
Thursday, September 16, 2010
Virgo-10
دیروز صبح که از خونه اومدم بیرون نه حال رانندگی داشتم و نه حال تاکسی سواری!ولی باید میومدم شرکت.پرواز هم که نمی تونم بکنم در نتیجه بیخیال ماشین شدم و با تاکسی گفتم بیام شرکت.تا از در خونه اومدم بیرون توی کوچه مون یه تاکسی اومد و یه مسافر رو پیاده کرد و بعدش من رو تا خیابون اصلی برد.تا اینجاش خوب بود ولی بعدش...توی میدون هفت تیر پام پیچ خورد.ظهر توی شرکت پام خورد به پایه پلاتر و ناخن شصت پام له شد.پهلوم خورد به لبه میزم.آخر سر هم عصری که داشتم میومدم خونه شونه چپم همچین کوبیده شد به در تاکسی که نگوووو.از دردش تا صبح نتونستم بخوابم.دیشب توی حموم دیدم پای راستم پایین زانوم چند تا خراش افتاده که نمیدوم از کجا اومدن.امروز صبح هم از درد کتفم نمیتونستم نفس بکشم.کبود هم نشده ولی خیلی خیلی درد می کنه.
با این اوضاع قشنگ امشب دوتا مهمونی دعوتم.یکی تولد یکی از دوستهام و اون یکی مهمونی دوره اکیپ دوستانه مون.اولی کرجه و دومی نزدیک خونه مون.هر دوتا رو میخوام برم.کرجی رو میرم و بعدش زود پا میشم و میام دوره خودمون که تا پاسی از صبح احتمالا ادامه داره.اول میخواستم دوره رو بیخیال بشم ولی بعدش دیدم همه هستن و بعد از مدتها همه دور هم هستن و هم می بینمشون و هم میتونم برای تاریخ تولدم باهاشون مشورت کنم و یه تاریخی انتخاب کنم که همه باشن.راستش من امسال نمیخواستم برای تولدم مهمونی بگیرم ولی برای تولدم یه ایده ای به ذهنم رسیده توووپ، حالا بعدا می گم بهتون!در نتیجه امسال هم مهمونی میگرم و البته متفاوت از سالهای پیش!!!
از اونجایی که تا کرج باید تنها برم و برگردم به دوتا دیگه از دوستهام که دعوت دارن و دوست پسرهاشون نمیتونن بیان، گفتم من میام دنبالتون و با هم بریم.بعدم گفتم البته من زود برمیگردم که اونها هم از خدا خواسته گفتن ما هم زود برمی گردیم.در نتیجه من نه موقع رفتن به کرج تنها هستم و نه موقع برگشتن.آخ جووون!کلی هم برنامه ریزی کردیم که کی بریم . کی برسیم و کی از اونجا بیایم بیرون و کی من میرسم به دوره دوستانه مون.امیدوارم که همه چیز طبق برنامه پیش بره!
حالا به همه اینها زخم و زیلی بودن من رو هم اضافه کنین.من که توی مهمونی ها همیشه دامن می پوشم.با این دست و پای پر از زخم و زیلی و کبود، چه دامن و تاپی بپوشم من و چه جیگری بشم من!!!
سیندخت جان من کتاب مثل آب برای شکلات رو خریدم و نتونستم لینک دانلود خیلی از کتابها رو پیدا کنم.یه سری رو دارم که اسکن شده هستن و کیفیتشون خیلی خوب نیست.الان توی شرکت همراهم نیستن.به زودی لینک دانلود اونهایی که دارم رو میذارم.
راجع به رژیم گیاه خواریم هم پرسیده بودین.توی پست بعدی راجع بهش توضیح میدم.
تعطیلات خوش بگذره.مواظب خودتون باشین.

Labels:

1 Comments:
Anonymous مهرناز said...
خدا کرم پودر رو برای زمان زخم و زیلی شدن آفریده همینطور جوراب کلفت رو