رزسفید
روزمره گیهای من
Wednesday, September 8, 2010
Virgo-5
این روزها بدجوری زدم تو خط مثلا فرهیختگی!!!همش دارم لیست کتابهایی که قبل از مرگ باید خوند رو بالا پایین می کنم.این لیست رو کپی کردم توی ورد و این جوری دسته بندیشون کردم:کتابهایی که خوندم، کتابهایی که دارم ولی هنوز نخوندمشون، کتابی که دارم می خونم، کتابهایی که دانلودشون کردم.
همین امروز هم کتاب مثل آب برای شکلات رو از همکارم که میدونست دنبال این کتاب هستم هدیه گرفتم و گذاشتمش توی لیست خوانده نشده ها.چون الان دارم کتاب خدای چیزهای کوچک رو می خونم.
یه روزی که کتابهای الکترونیکیم تکمیل شدن، لینک چند تاییشون رو برای دانلود می ذارم که منم سهم کوچکی در ارتقای سطح علمی و فرهنگی جامعه ایفا کرده باشم!
تازگیها هم مثل همستر شدم.همه چیز رو هی جمع می کنم و انبار می کنم.اینجوریه دیگه.از کوالا بودن تغییر هویت دادم به همستر بودن!
پ.ن:یه آهنگی هست که از دیشب داره توی مغزم رژه میره ولی هرچی فکر می کنم یادم نمیاد کی خوندتش و از کجا شنیدمش.یادمه که تازگی شنیدمش.یه تکه ش رو میذارم اینجا اگه کسی این آهنگ رو داشت یا میدونست مال کیه میشه لطفا بهم بگه؟!مرسی!!!
تا اونجایی که یادمه اگه اشتباه نکنم خواننده ش مرد هستش.توی اینترنت هم گشتم ولی چیزی پیدا نکردم.اینجوری میگه یه تکه ش:
حالا دستهات تو دستهام، نگاهتم تو نگام، این چه حسیه...
بقیه ش یادم نیست!!!