اول از همه ممنون از تبریکاتتون برای تولدم.خیلی خیلی ممنون.امیدوارم همیشه دلتون شاد باشه و لبتون خندون و تنتون سالم و جیبتون پر از پول و قلبهاتون پر از عشق!
از مهمونی تولدم یعنی همون جوادپارتی بگم که جاتون خالی بود.انقدر خندیدیم که ماهیچه های صورتمون درد گرفته بود.یعنی ماشالله دوستان همه سنگ تموم گذاشته بودن.من به همه گفته بودم چون بیرون اومدن با اون تیپ ضایع سخته، می تونن بیان و اینجا حاضر بشن.اما ماشالله همه همونجوری از خونه اومده بودن بیرون.توی راه هم کلی سوژه شده بودن و ماشینهای توی خیابون کلی بهشون خندیده بودن.یکی از دوستان تعریف می کرد که توی راه رفته بوده خرید کنه که دختر فروشنده از دیدنش ریسه رفته بود از خنده و ...یکی از بچه ها هم دوربینش رو توی ماشین جا گذاشته بو و با برادرش این درگیری رو داشتن که حالا کی بره با این تیپ و قیافه دوربین رو از ماشین بیاره؟!
دو تا ازدوستهام هم دم در هی زنگ میزدن و می گفتن بدو در رو باز کن، بدو!تند تند اومدن بالا و گفتن انگاری توی ساختمونتون یه مهمونی دیگه هم هست و مهمونهای اونا هم اومده بودن و دوستان من هم با تیپ های داغون و آرایشهای وحشتناک، عجله داشتن تا مهمونهای اون همسایه از ماشینهاشون پیاده نشدن، زودی بیان بالا و ...هر کی میومد من میرفتم دم در توی راهرو به استقبالش.هنوز از آخرین پاگرد رد نشده، من با دیدنشون از خنده ریسه می رفتم و از خنده من بقیه هم میومدن پیشواز و ریسه می رفتن.جالب اینجا بود که هم تیپ ها جوادی شده بود و هم حرف زدنها و هم رقصیدنها.آهنگها رو هم که نگووو داغون بودن.آهنگهای هزار سال پیش!یعنی عالی بودن بچه ها.کلی خندیدیم.خلاصه که همین.جاتون خالی بود. دوستهام که می گفتن با اینکه کلی سر تهیه لباس مصیبت کشیدیم ولی بازم حاضریم یه جوادپارتی دیگه بریم، از بس که خوش می گذره.آقایون که از چند روز قبل اصلاح نکرده بودن و همه گذاشته بودن سیبیلهاشون پر بشه و با سیبیل اومده بودن!!!خانومها هم من جمله خودم، همه شونه هایی با عرض بسیار بسیار زیاد(به علت استفاده از اپل های فراوان در سرشونه)من خودم کلی تجریش رو زیر و رو کردم تا اپل سایز بزرگ پیدا کنم که نبود.فروشنده هه می گفت خانوم اپل دیگه مد نیست اونم بزرگش، شما اگه میخوای دوتا یا سه تا ببر و روی هم بدوز تا پفش زیاد بشه!نخندین، چون من هم همین کار رو کردم و شونه هایی عریض به هم زدم که نگو و نپرس!!!
کادوها رو هم به صورت جوادی کادو کرده بودن، یکی از بچه ها یه شعر داغون نوشته بود روی یه قلب بنفش که شعرش آخره خنده بود.این کادو مربوط به دوستم و شوهرش بود.من که داشتم شعر رو می خوندم شوهر یکی از دوستهام می گفت درسته این دوتا(منظورش من و دوستم بود) جفتشون خانوم هستن ولی خوب معصوم که نیستن و این شعر خیلی بودار و عاشقانه هستش!!!
در مورد عکس هم باید بگم که عکسها رو دیدم و دیدم که خیلی از بامزه بودنها مربوط به آرایش صورتهاست که من اگه بخوام عکس بذارم مجبورم صورتها رو سانسور کنم ولی به هر حال سعی می کنم براتون عکس میذارم.هر چند بدون دیدن میمیک صورتها و آرایش برق برقی و اکلیلی خانومها شاید نتونه اون حس رو منتقل کنه ولی بهتر از هیچیه.عکس میذارم ولی الان نه.چون بدجوری گلوم درد می کنه و بدن درد دارم.ولی سعی می کنم براتون عکس بذارم.حالم که بهتر بشه که بتونم بشینم و از بین عکسها انتخاب کنم.
از اون روز هنوز پاهام درد می کنن.کلی سرپا بودم برای تهیه غذاها و بعدش هم یه پوتین نوک تیز داغون که مال صدهزار سال پیش بود پوشیده بودم که دیگه آخرهای شب دوتا انگشتهای کناری هر دوتا پام بیحس شده بودن.و هنوز هم بفهمی نفهمی یه ذره بیحس هستن!
راستی راجع به غذاهام هم پرسیده بودین.غذاهایی که درست کردم اینا بودن:سالاد الویه(سیب زمینی، فلفل دلمه ای، خیارشور، ذرت، نخودفرنگی، هویج، قارچ، سس مایونز)، خوراک لوبیا با قارچ، کشک بادمجون(بادمجون، پیازداغ، سیرداغ، کشک، گردو، نعنا داغ)خوراک سبزیجات(گل کلم، هویج، ذرت، نخودفرنگی، لوبیا سبز، قارچ، فلفل دلمه ای که نیم پز شده بودن و بعدش توی ظرف پیرکس ریختمشون و روشون رو با سس سفید و پنیر پیتزا پوشوندم و رزماری هم توش برای خوشبو شدنش ریختم)سالاد فصل، ماست اسفناج، ژله بستنی چند رنگ به همراه نوشیدنیهای مختلف و مزه بود.کیکم رو هم خودم درست کردم!
این پست تولد احتمالا ادامه خواهد داشت و مطالبش اضافه میشه.ولی الان واقعا حالم ناجوره.هم سردمه و هم گرممه.بهتره برم استراحت کنم.بازم ممنون از تبریکاتتون.بعدا بیشتر در مورد تولد و جواد پارتی می نویسم براتون.
مواظب خودتون باشین.تعطیلات خوش بگذره!
Labels: رزی خاطره تعریف می کند
montazere aksa hastam bi sabraneeee
:)))))))))))
مبارک باشه رزی جونم.
راستی من حدود دو سال پیش که میخوندمت یه بار توی 360 سرچ کردم رزی و سسل دو تا عکس اومد نمیدونم خودتونین یا نه . اما از اونروز اونجوری تصورت میکنم موقع خوندنت ولی باهاش غریبم نیدونم فک میکنم اون رزی اینجا نیست !!
گیتی
تفلدت مبارکککککککک
ایشالا شونصد ساله بشی
چه مهمونی باهالی ای ول به این ایده
میبوسمت...بهترین آرزوها رو برات دارم
جواد پارتی یه بار تجربشو داشتم عالیه
خوشحال شدم که بهت خوش گذشته .زود خوب شو منتظر ادامه وعکس ها هستم.امیدوارم همیشه شاد باشی ولبت خندون.
نظرتو برام راجع به ازدواج میگی ؟ دوست دارم دیدگاهتو بدونم هم کلی هم در مورد خودت - به فرصتهائی که برات ÷یش میاد فکر میکنی ؟اگه مایل بودی برام کامنت بذار ... مرسی گلم