آخه این رسمشه؟نه، خودت بگو...این همه متن عاشقانه و خوشگل هی توی وبلاگ ها می خونم، هی توی shared Items دوستان گودری می خونم، هی ایمیل میشه بهم.اونم نه از متنهای عاشقانه آبگوشتی، بلکه از این استوقس دارها و درست حسابی ها که انگاری با یه انگشت نرم و مهربون روحم رو نوازش می کنه، اون وقت نه کسی دارم که براش این نوشته های قشنگ رو ایمیل کنم یا اس ام اس کنم و یا وقتی لم دادم توی آغوشش، زیر گوشش زمزمه کنم!!!
البته یه جورایی نه کسی رو ندارم و نه راستش رو بخوای، حس و حالی برای عاشقی دارم!!!تنها کاری که از دستم برمیاد یا اینه که منم share کنمشون که شاید برسه به دست اهلش و کسی که به دردش بخوره و یا add star کنمشون برای روز مبادا*!
به قول دوستان، آخه مملکته داریم؟!
*:روز مبادا روزی است که هیچ وقت نمیاید و فقط نقش بگیر و بشون رو داره و مصداق بزک نمیر بهار میاد و آدمی با امید زنده هستش، رو داره!!!
پ.ن:حالم بده.یک هفته س حالت تهوع و سرگیجه داره خفه م می کنه و از کار و زندگی انداختتم.غلط نکنم دارین خاله و عمو میشین!!!
Labels: رزی از دلش می گوید