رزسفید
روزمره گیهای من
Monday, May 23, 2011
Gemini-1

من خیلی اهل ورزش نیستم.فوتبال رو که اصلا نگو، فقط جام جهانی به جام جهانی میشینم و مسابقه فینال رو میبینم و هیجان الکی از خودم در می کنم.بدون اینکه چیزی از فن فوتبال یا تکنیک بازیش بدونم، طرفدار تیم ایتالیا هستم.چون ایتالیا رو دوست دارم.مردمش رو، فرهنگش رو، موسیقیش رو، کشورش رو، معماری و هنرش رو و غذاهاش رو!
اون موقع که من محصل راهنمایی و دبیرستان بودم، بیشتر همکلاسیهام عاشق یه فوتبالیستی بودن:علی دایی، عابدزاده، میناوند، استیلی، مهدوی کیا، پیروانی، خداداد و ...خیلی های دیگه که اسمشون یادم نیست.من اون موقع طرفدار هیچ تیم و بازیکنی نبودم.فقط وقتی ایران قرار بود بره جام جهانی و با استرالیا بازی داشت خیلی استرس داشتم و فکر کنم عرق ملی بود که دلم میخواست ایران ببره!
تمام فعالیت فوتبالی من به همین محدود میشه.
ولی همیشه یکی بود که خیلی دوسش داشتم، از همون بچگی از قیافه ش خوشم میومد.نمیدونم چی بود.هیچ اطلاعات خاصی هم راجع بهش نداشتم ولی دوسش داشتم و بهش احترام میذاشتم.آره ناصر حجازی رو می گم...
شنیده بودم که قبلا خیلی دروازه بان خوبی بوده.تنها اطلاعات فوتبالی من راجع بهش همینه!یه زمانی خیلی میومد رستوران پنتری توی خیابون قائم مقام و یه چند باری هم اونجا دیدمش.
وقتی شنیدم مریض شده خیلی ناراحت شدم.وقتی شنیدم در برابر اوضاع این روزهای جامعه حرف زده و خیلی رک نظرش و واقعیت رو گفته و مثل خیلیها دستمال دستش نگرفته، خیلی بیشتر بهش احترام میذاشتم...
دل دیدن عکسهای جدیدش رو نداشتم با قیافه مریض ولی مصمم و نگاه مثل همیشه نافذ...
وقتی شنیدم حالش بد شده و رفته توی کما خیلی نگرانش شدم.در حین دیدن بازی فوتبال حالش بهم خوده.از اون روز که شنیدم توی بیمارستان بستری شده باز، تمام اخبار رو دنبال می کردم و متاسفانه هر دفعه ناامیدتر میشدم.
امروز از صبح دانشگاه بودم و بعدش رفته بودم یه جایی برای تحقیق درباره مقاله م.اومدم خونه با سردرد وحشتناک و خستگی.فقط به خاطر ناصر حجازی آنلاین شدم و دیدم...متاسفانه ناصر حجازی هم پر کشید...
چیزی ندارم بگم.عکسهای مردم دم بیمارستان کسری رو که دیدم اشکهام میریختن پایین...تنها چیزی که یه ذره آرومم می کنه اینه که خیلی این حالش طول نکشید.درسته چند ساله بیماره و هی نوسانات داشته ولی این حال بدش و توی کما موندنش خیلی طول نکشید.
من نه بلدم متن ادبی بنویسم و نه چیزی راجع به فوتبال میدونم.فقط خواستم با نوشتن این مطلب یه یادی کرده باشم از مردی که برام خیلی قابل احترام بود و هست...
روحش شاد، یادش گرامی...

Labels:

1 Comments:
Anonymous اسکارلت said...
روحش شاد! خودت حالت بهتره رزی جان؟ با درس و دانشگاه چه میکنی؟ زودی بیا از خودت باز یه خبری بده. بوس.