رزسفید
روزمره گیهای من
Thursday, March 8, 2012
Pisces-1
صبح مامان رو بردم خرید.یعنی خیابونها و مراکز خرید رسما دیوونه خونه بودن.چیز زیادی نشد براش بخرم.چون مامان من یواش یواش راه میاد و توی اون شلوغی خسته هم شده بود.گفتم حالا لخت که نمونده، بعدا بقیه چیزها رو براش میخرم.خلاصه نشد یه دل سیر این تجریش رو بگردم.ظهر هم اومدیم خونه و سر راه غذا گرفتیم که این بابا جان غش نکنه از گرسنگی.یعنی من باید به فکر همه باشم ولی دریغ از یه برگ چنار که تو این دنیا به فکر من باشه، حالا آدم پیشکش!تنها چیزی که این روزها زیاد یاد من می کنه این درد و مرضهای عجیب و غریبمه.تو سی سالگی اندازه یه آدم هفتاد ساله درد و مرض دارم.از درد استخوون بگیر و برو تا درد روح و روان و در راس همه این میگرن و حالت تهوع مزخرفش!
این ظرفهای نهار هم روی صندلی عقب بودن که با یه ترمز اینجانب نقش زمین شدن.ماشین بو گرفت و دست من هم یک بویی گرفته که بیا و ببین...
از وقتی اومدم هم افتادم رو تخت.از بس سرم درد می کنه.الان سرم رو بستم، قرص هم خوردم و توی اتاق تاریک نشستم و نمیدونم چه اصراری دارم با این همه درد و مرض بعد از این همه وقت وبلاگم رو آپ کنم؟!
دلم برای اینجا تنگ شده.دلم برای شماها تنگ شده.دلم برای آرامش و بیخیالی هم تنگ شده...
سال نود هم گذشت، مثل برق و باد...  
پست مزخرفی شد!
مواظب خودتون باشین، تعطیلات خوش بگذره!
پ.ن:به علت بی محتوا بودن، کامنتدونی این پست رو می بندم!
بعدا اضافه شد:راستی امروز روز جهانی زنه!اصلا یادم نبود تا اون وقتی که داداش جانم زنگ زدن تا روز زن رو تبریک بگن.روز زن به همه زنهایی که توی این مملکت گل و بلبل دارن تلاش می کنن تا با همه سختی ها همچنان زن باقی بمونن مبارک.

Labels: