امروز صبح توی شرکت یه پست نوشتم که ناقص مونده.الان هم چون منتظرم که سسل خان بیان دنبالم،تا بریم دنبال فریضه مقدس چهارشنبه سوری، البته به همراه دوستان و در مکانی به دور از سر و صدا و بمبهایی که توی خیابون و در شهرمنفجر میشه، فرصت ندارم کاملش کنم.ولی دلم براتون تنگ شد یهو.فعلا همین نیمچه پست رو داشته باشین تا اون رو کامل کنم و پابلیشش کنم .توش جواب سوالاتتون رو هم داشتم مینوشتم که انقدر هی این و اون اومدن و رفتن نشد کاملش کنم.
چهارشنبه سوری خوبی رو براتون آرزو می کنم.امیدوارم خوش بگذره حساابی.
من که امسال قصد کردم حساابی از روی آتیش بپرم و هی بگم:
زردی من از تو، سرخی تو از من
زردی من از تو، سرخی تو از من
زردی من از تو، سرخی تو از من
امیدوارم به همه مون خوش بگذره و حسااابی زردی هامون رو بریزیم دور و جاش سرخی و سبزی توی همه وجودمون پر بشه...
اوه اوه اومد.من برم...
مواظب خودتون باشین.
Labels: هستم اگر میروم، گر نروم نیستم
من که دیروز به اندازه یک دور تسبیح از رو آتیش پریدم...