-نمیدونم این چند وقته چند بار فیلم
(B i t t e r-M o o n) رو دیدم.هر باری که دیدم هم نشستم و کلی زار زدم.از نظر من این فیلم اصلا فیلمی پر از صحنه های صکصی نیست.به نظرم واقعا فیلم تلخیه.تلخ و البته حقیقی.با بی رحمی تمام ارتباط بین آدمها رو به همون گندی که هست به تصویر می کشه.
درسته که من آدم احساساتی هستم ولی خیلی کم شده که با دیدن یه فیلم اشک بریزم.ولی هر بار این فیلم رو دیدم کلی متاثر شدم و اشکم حسابی در اومد.
یادمه فیلم رو که میخواستم از سسل بگیرم، بهم گفت این فیلم پر از صحنه های صکصیه و از دید اون این فیلم یه فیلم پورنوگرافی محسوب میشد.یعنی با این دید من این فیلم رو شروع کردم به دیدنش.ولی بعد از تموم شدنش حس عجیبی داشتم.خیلی رقت انگیز بود.روابط بین انسانها و کشش و جذابیتشون برای هم.بعدش که به اوج همه چیز رسیدن و تا آخر همه چیز رفتن، کم کم رابطه شروع میکنه به توی سرازیری افتادن.بدترین حالتش هم اینه که فقط یه نفر بیوفته توی سرازیری و نفر دوم همونجا توی قله باشه!اگه دو نفر بیوفتن توی سرازیری همه چیز حله.اون رابطه خواهی نخواهی تموم میشه.ولی وقتی یکی اون بالا می مونه و اون یکی میاد پایین.و اینکه کارهایی که زمانی که توی اوج رابطه برای طرفین مهم و خوشاینده، بعد از توی سرازیری افتادن فقط یه عادت و یه کار اعصاب خرد کنه...پوووف...
نکته دیگه فیلم انتقام بود.اینکه توی دنیا هر کاری بکنی به خودت بر می گرده.گهی زین به پشت و گهی پشت به زین.
نمیدونم با اینکه از دیدن این فیلم حالم خیلی بهم میریزه ولی چرا انقدر می بینمش.جذابیت عجیبی برام داره.اون صحنه ای که می می(هنرپیشه زن فیلم)به اسکار(هنرپیشه مرد فیلم)التماس می کنه که بذاره باهاش بمونه، بدجوری بهمم میریزه.و بعدش اذیتهایی که به می می تحمیل می کنه و میخواد اون رو از خودش برونه.و در نهایت می می که تلافی همه اون کارها رو با خونسردی سر اسکار درآورد!!!
هر کاری رو تو بلدی انجام بدی رو من بهترش رو بلدم انجام بدم.
این یکی از جمله های فیلمه.خیلی عمیقه به نظرم.وقتی کسی کاری رو انجام نمیده همیشه دلیل بر ناتوانیش نیست، گاهی دلیل بر نخواستنشه.یعنی نمیخوای اون کار رو انجام بدی، نه که نتونی انجامش بدی.
-این روزها مشغولم به کار و درس و هزاران فکر توی سرم دارم برای آینده م.کلی فکرهای مختلف و عجیب و غریب...
-امروز چهلم داییمه...چهل روز گذشت...روحت شاد دایی جان...فردا هم چهلم عمه جان...روحت شاد عمه جان...
-یعنی من انقدر بزرگ شدم که باید برم و با لباسی، روسری، پارچه ای، چیزی مامانم و خاله م رو از مشکی دربیارم؟!من کی انقدر بزرگ شدم آخه؟!
-دندونم درد می کنه!!!
-مواظب خودتون باشین.تعطیلات خوش بگذره!
Labels: رزی پراکنده نویسی می کند
گذاشتم دانلود کنم رزی جان.
موفق باشی.
roohe dayee o ammat shad. ishalla shomaha sad sal salem o shad zebdegi konid
تو آینده ی خوبی داری چون ذهنت خلاقه و با مسایل در هر شرایط و با هر سختی ای کنار میای...
میبوسمت عزیزم و از الان منتظرم که خوشبختی و عشق و آرامش ات رو بهت تبریک بگم...
شاد باشی و سربلند
به قول دکتر گاهی گمان نمی کنی و میشود...
همیشه امیدوار باش
باهات موافقم اون جمله فیلم که نوشتی واقعادارای عمق خاصیه...
روحشون شاد ...
منم امیدوارم روزهای خوب و اتفاقات خوبتری رو پیش رو داشته باشی ...