راست می گن که خواسته های آدم با توجه به شرایطش تعییر می کنه و عوض میشه.من از دیروز تا حالا همش منتظرم یکی زنگ بزنه و بگه داره میاد خونه مون یا کلا داره میاد این طرفی و بعد ازم بپرسه چیزی نمی خوای و من بهش بگم برام یک بسته نوک مداد نوکی هفت دهم *rotring بخره و بیاره!!!باور کنین دیگه مدادم نوک نداره و دارم زورکی باهاش سر می کنم.از صبح زود که بیدار شدم درس بخونم با این مداده و نوکش درگیرم والله!بیرون هم نمیخوام برم که وقتم تلف نشه.چون میدونم اگه برم که نوک مداد نوکی بخرم، حداقل چهل و پنج دقیقه توی شهر کتاب نیاوران بالا و پایین میرم!!!
تازه اگه بخوام برم هم نمیتونم.چرا؟چون کمرم از دیشب گرفته و نمیتونم قدم از قدم بردارم.یعنی دیشب بدون اغراق شاید ده دقیقه طول کشید تا تونستم از دم در اتاقم بیام تا برسم به تخت!
بابام هم دیشب خونه نیومد که حداقل به اون بگم بخره و احتمالا امشب هم نمیاد!هی هی هی ...
یعنی خواسته های من رو ببین تو رو خدا!بعد بدترش اینه که خواست به این کوچیکی!از دیروز تا حالا روی هوا مونده و از اونجایی که هیچ جوانمردی نیست که مرا یاری دهد، احتمالا بازم باید خودم، خودم را یاری دهم!!!
*:درسته رشته تحصیلیم فعلا معماری نیست، ولی دلیل نمیشه مدادنوکی rotring و لوازم rotring رو کنار بذارم.من هنوز به لوازم التحریر
rotring پایبندم.حتی به راپیدهاش که دیگه استفاده ندارم ازشون.حتی به شابلون مبلمانش که دیگه به دردم نمیخوره!!!
Labels: رزی آرزو می کند
میگم شما احیانا فایل ورد آموزش مایا تری دی یا اسکچاپی چیزی نداریین؟
در حد 7 8 صفحه .
لفطا دنبالش نرین اما اگه اماده دارین ممنون میشم بهم بدین.
گیتی
میشه بگید اون مداد چشم سورمه ای دودی چه مارکی هست؟