Listen to the falling rain,
Listen to it fall,
And with every drop of rain,
I can hear you call,
Call my name right out loud,
I can hear above the clouds
And I'm here among the puddles,
You and I together huddle
پ.ن:دلم میخواد توی این هوای دونفره برم بیرون.ولی هم خوابم میاد و هم اصل کاری دونفره بیرون رفتن رو ندارم.غصه نمی خورم و ناراحت که نیستم هیچی، کلی هم خوشحالم.چون این نشون میده بر خلاف اون چیزی که فکر می کردم طبیعتم بهوت نیفسردهی و هنوز حسی و حالی در من وجود داره.آخ جون.پس حالا که این حس و حال در من هنوز وجود داره پس میرم دنبال به دست آوردنش تا بارون بعدی که اومد...ولی من عاشق بارونم.هیچ چیزی نمیتونه باعث بشه من از بارون لذت نبرم.حتی الان که از خواب دارم می میرم.پس حالش رو می برم.بارون رو عشقه!اونم بارون پاییزی رو!!!
Labels: رزی درد دل می کند
وبلاګ تو رو که باز می کنم یادش می افتم. دقیقا بوش را هم حس می کنم.
هنوز جور نشده که درست کنم. و همیشه از باز کردن این صفحه می ترسم.....