رزسفید
روزمره گیهای من
Sunday, September 19, 2010
Virgo-13
بله دوستان بالاخره خونه ما هم ای دی اس ای دار شد!
اول جواب چند تا سوال رو بدم بعدش ببینم چی پیش میاد و شاید یه سرکی به دلکم زدم و یه چیزکی ازش نوشتم.
اول از همه درباره گیاهخوار شدنم:فکر کنم یه پستی درباره ش گذاشته بودم که نمی دونم کجاست و آیا واقعا وجود داره یا توی فکر و خیالات منه.حالا از اول می گم که چی شد که من دو ساله گیاهخوارم.البته یه ذره بیشتر از دوساله.من از بچگی گوشت زیاد دوست نداشتم.مرغ که اصلا نگووو، ماهی...پیف پیف پیف!البته می خوردم ها ولی خوب مورد علاقه م نبود.بابام هم یه مدتی وقتی جوون بود گیاهخوار بود.من یه همکاری داشتم که البته الان شده یکی از بهترین دوستهام.اون خودش و خونواده ش گیاهخوار بودن.دیدن اون و شنیدن صحبتهای یه آقایی که متاسفانه الان اسمش رو یادم نیست، باعث شد به گوشت نخوردن فکر کنم.اول قرار شد یه مدت گوشت نخورم تا ببینم چی میشه.یه مدت نخوردم و هیچ مشکلی برام به وجود نیومد و همه چیز خوب و اوکی بود.صبحها خیلی راحت تر و سبک تر بیدار میشدم.خشمم خیلی کمتر و قابل کنترل تر بود.(قابل توجه دوستان عزیز که من اون موقع که تصمیم گرفتم گیاهخوار بشم خیلی تحت فشار و ناراحتی روحی بودم و لبریز از خشم و اندوه به خاطر رابطه طولانی مدت عاطفیم که اون موقع فکر می کردم خودم گند زدم بهش و خرابش کردم!!!)کلا یه جورایی لطیف تر شدم.سسل هم همزمان با من گیاهخوار شد و من اثر فوق العاده ش رو روی اون کاملا دیدم.اون آدمی که یهو جوش می آورد و عصبانی میشد تبدیل به یه آدم آروم شده بود.خشمش خیلی کمتر شده بود و کلا خیلی ملایمتر شده بود.
برای غذا خوردن هم هیچ مشکلی وجود نداره.فروشگاههای مخصوص گیاهخوارها هست که حتی سوسیس و کالباس و استیک گیاهی هم دارن.جایگزین گوشت سفید هم دارن.غذاهای آماده هم دارن که به نظرم خوب هستن.یکی از این فروشگاههایی که من ازش خرید می کنم گوینداست(نشانی: خیابان كلاهدوز (دولت) اختیاریه جنوبی، پلاك 24 تلفن: 22584621ساعات كار: همه روزه به غیر از جمعه ها از ساعت 9 تا 21.شما می توانید كلیه محصولات خود را با یك تلفن از طریق پیك در محل دریافت نمائید.)
همه غذاها رو هم میشه درست کرد.می تونین برای اعضای خونواده با گوشت درست کنین و برای خودتون بدون گوشت.واقعا قورمه سبزی بدون گوشت هیچ فرقی با قورمه سبزی با گوشت نداره.الان که پخت و پز خونه مون به عهده منه، منم بقیه رو گیاهخوار کردم به بهانه سن و سال و کلسترول و فشار خون و این حرفها.البته هفته ای یک یا دوبار برای مامان و بابا ماهی درست می کنم و گاهی هم گوشت قرمز توی غذاها میریزم.
ساندویچ هایی که درست می کنم برای غذی دانشگاه هم طیف وسیعی داره:از کوکو سبزی بگیر و برو تا انواع اسنک ها و سبزیجات و ترکیب پنیر با سبزیهای خشک مختلف.واقعا گیاهخواری هیچ محدودیتی ایجاد نمی کنه برای غذا خوردن.یعنی من که توی رستوران هم مشکلی با این قضیه ندارم.رستورانهای گیاهخواری هم وجود دارن که من اغلب رستوران گیاهی خانه هنرمندان میرم(توی این پست لینک این رستوران هست) که توی خانه هنرمندانه و امروز غروب هم جاتون خالی با دو تا دوست عزیز اونجا بودیم!
تازه یه باری یه مطلبی می خوندم که توش از زبان زرتشت نوشته بود حیواناتی که شیرده هستند رو نکشید و نخورید!
فقط بگم که اگر برای لاغر شدن میخواهین گیاهخوار بشین هرگز این اشتباه رو مرتکب نشین.چون گیاهخواری اصلا باعث لاغری نمیشه و حتی شاید اضافه وزن هم بیاره.یعنی برای من که اینجوری بود.چون پروتئین که سوخت و ساز بدن رو بالا میبره در گوشت خیلی زیاده و وقتی گوشت نمیخوری میزانش توی بدن کم میشه و باعث اضافه وزن میشه.هر چند راههای دیگه ای برای جبرانش هست مثل ورزش و ...در مورد من انقدر اثرات روح و روانی که گیاهخواری روی من داشته زیاد بوده که کیلوهای اضافه رو به جون خریدم و دارم یه جور دیگه ای از بین میبرمشون.(داروی هورمونی دارم میخورم و پیاده روی می کنم.)
جالبه که دو تا خواستگار داشتم که اونها هم گیاهخوار بودن!!!
خورشید جان درباره معماری داخلی پرسیده بودی:به نظرم بهترین راه برات اینه که توی کلاسهای آزاد کوتاه مدت که توی دانشگاهها برگزار میشه، شرکت کنی.به نظرم بهترینشون مال دانشگاه شهید بهشتی و جهاد دانشگاهی هستن.دوره هاشون حدودا دوساله هستش.بعد از گذروندن بهت گواهینامه میدن که بتونی باهاش کار کنی.من چند تا از دوستهام این کلاسها رو رفتن و کارهاشون رو که دیدم خیلی خوب بود.البته کلی هم ازت کار می کشن و به قول معروف باید دل به کار بدی حسااابی.شماره دانشگاه شهید بهشتی رو می تونی از 118 بگیری و آگهی کلاسهاشون هم معمولا توی روزنامه ها چاپ میشه(مخصوصا همشهری)و این سایت جهاد دانشگاهی.البته موسسه فنی تهران هم این دوره ها رو داره که من اطلاعات زیادی درباره ش ندارم و فقط میدونم هزینه ش خیلی بیشتر از این دو جا هستش.موسسات خصوصی هم هستن که این دوره ها رو میذارن که من متاسفانه اطلاعاتی راجع بهشون ندارم.
فرانک جان ایمیلی که دنبالش می گردی رو پیدا نکردم.کل 418 تا کامنت تایید نشده ای رو که داشتم رو گشتم و پیداش نکردم.جالبه که توی لیست اونهایی که وبلاگ خصوصیم رو می خونن هم نبود.ایمیلت به نظرم خیلی آشناست.ولی هرچی گشتم پیداش نکردم.تو تا حالا وبلاگ خصوصی من رو خوندی؟اگه آره پس چرا ایمیلت توی دعوت شده ها نیست؟من 116 تا خواننده دارم توی اون وبلاگم.ولی تو چرا توشون نبودی؟!
می گما انگاری دارن فیلم های قدیمی رو تک سانس توی سینماها اکران می کنن.پاتال حالا هم انگاری هامون.یادمه اون موقع که هامون اکران شده بود من رو نبردن.گفتن به دردت نمیخوره.منم چند سال بعد که راهنمایی می رفتم از ویدیو کلوپ گرفتم و دیدمش.خسروی عزیز من...حالا هم که دوباره اکران شده.بانو هم اکران شده؟!آره؟اجاره نشین ها؟!درسته این خبر یا من خبر اشتباه خوندم؟!
سوالی بوده که جا انداخته باشم؟!
راستی کلاسهای دانشگاه این هفته کنسل شدن و از هفته دیگه شروع میشن.خیلی حاااال داد و چسبید!!!
یه چیز دیگه:دخترک این پست رو پنجشنبه توی مهمونی دومی که رفتم دیدم.من روی یه مبل تکی نشسته بودم که اومد پیشم و بهم نگاه کرد و خودش رو توی بغلم جا کرد و گفت:شیک و پیک کردی!!!موهات رو هم کوتاه کردی؟بهش می گم نه.فقط جلوی موهام رو کوتاه کردم.می گه پشتش رو ببینم.پشتم رو کردم و موهام رو دیده و می گه آره، ولی جلوی موهات رو که کوتاه کردی انقدر عوض شدی که انگاری همه موهات رو کوتاه کردی.بعد میگه اینا گوشواره س یا النگو؟!!!می گم گوشواره.میگه پس چرا انقدر بزرگه؟یه وقت دستت نره توش و گوشت سوراخ بشه!رفتی خونه زودی درشون بیار.بعد دوباره نگاهم می کنه و می گه لاغر شدی؟می گم آره یه ذره.می گه نه از یه ذره بیشتره.خیلی فرق کردی.هم موهات هم گوشواره هات و هم لاغر شدی.خبریه؟!!!می گم نه مثلا چه خبری؟!حالا خوب شدم یا بد؟!می گه خوب شدی.خوشگل شدی!!!بعدش هم هی میرفت و میومد و توی گوشم میخوند خوشگل خانوم، چشم عسلی!!!بهش می گم میدونی عسلی یعنی چی؟می گه آره.می گم چشمهام من که عسلی نیست.می گه میدونم ولی یه لنز بذاری چشمهات عسلی میشه!!!
یعنی کف کردم بچه چهار سال و نیمه و این همه زبون؟!!!
پ.ن:نسترن جووووونم بوووووووووس.مرسی عزیزم.مواظب خودت باش و گوود لاک!
ماریلا خوبی؟خبری ازت نیست هااا.رفتی حاجی حاجی مکه.یادتم دختر جان!

Labels:

9 Comments:
Anonymous خورشید said...
مرسی رزی جونم از راهنمایی هات خانومی حتما پیگیر میشه
لطف کردی عزیزم :-*

Anonymous سیلوئت said...
منم خیلی راجع به فواید گیاهخواری خوندم اینور اونور... اینکه می گن اصلا همون زجر و ناراحتی که گاو و گوسفند می کشن موقع سر بریدنشون تمام انرژی های منفی و آثار مخربش می مونه تو سلول های بدنشون و بعدا هم که ما گوشتشونو می خوریم همونا به ما منتقل می شه.. فکر کنم اینیم که می گی خیلی آروم شدی و دیرتر عصبانی می شی مال همینه.

Anonymous زهرا said...
سلام خانومي.خيلي وقته مي خونمت.باورت ميشه اگه بگم از طريق وبلاگه تو با وبلاگ خوني اشنا شدم؟فكر كنم سال 84 بود.يادمه چون خودم متولد ماه مهر بودمو تو هم همين طور از وبلاگت خوشم اومد و كم كم به خاطر شيوه نگارشت و نوشتن عاشقانه هات ازت خوشم اومد.نمي دونم چرا امروز ابراز وجود كردم.اما خواستم بهت بگم منم نويسنده خاموشتم كه با شاديات شادو با غمت غمگين شدم.اميدوارم هميشه شاد باشي

Anonymous مهرناز said...
سلام عزیزم... مرسی بابت جواب دادن به سوالها... فقط یه سوال دیگه رزی جان... داروی هورمونی چی میخوری؟ یعنی چی شد که تصمیم گرفتی داروی هورمونی بخوری؟ آیا مشکل هورمونی پیدا کردی؟ یا فقط به خاطر گیاهخوار شدنت برای جلوگیری از برخی مشکلات رو آوردی به داروهای هورمونی؟ من هم اخیرا هورمونام بهم ریخته و شدیدا از این موضوع میترسم
ای دی اس ال هم مبارک باشه دیگه تند تند بیا آپدیت کن

Blogger somico said...
adsl mobarak bashe rosy :) migam hichi bishtar az khoondane webloget ba'd az ye rooze por kar nemichasbe. merci ke minevisi :*

Anonymous مركوري said...
سلام رزی.خوبی؟ ماهمون داره میادها! :)
راستی اگه دنبال باشگاه بودی من یه دونه خلوت و خوب تو فرمانیه بالاخره پیدا کردم که خودمم دو ماه دارم میرم.
اگه خواستی بگو آدرس بدم.
مواظب خودت باش :*

Anonymous ماريلا said...
سلام عليكم من از مكه برگشتم :)) خوبم ... هستم ... رزي منم گياه خوار شدم الان چهار ماهه خيلي خوبه ايده اوليه اش رو از تو گرفتم و واقعا خوشحالم ... مرسي دوستم

Anonymous فاطمه said...
سلام رزی جون
منم عاشق غذاهای گیاهی هستم یه مدتی گیاهخوار بودم ولی یه روز که تو سفر بودم و از فرط گرسنگی و خستگی سفر شدیدا سردرد گرفته و حالم بد بود که مجبور شدم تو راه یه ساندویچ بگیرم ... بعد دیدم بعضی شرایط اینطوریش برام سخته و دیگران که همراه من هستند بخاطر من تو سختی میافتن مجبور شدم بذارم کنار.
ماکارونی سبزیجاتی که دستورش رو نوشته بودی درست کردم و خیلی خیلی خوشم اومد البته برای اولین بار توی یه مهمونی درست کردم و فکر نمیکردم جز خودم کسی بخوره ولی در کمال تعجب همه خوردن و خیلی هم خوششون اومد حالا هروقت هوس ماکارونی میکنم با سبزیجات میپزم.
مرسی رزی جونم راستی من از خواننده های تقریبا خاموشتم.

Anonymous Nastaran said...
عزیزم هزاران هزار انرژی مثبت واست از کشور گل ها میفرستم. انرژی مثبتی که از راه دور میاد از دل میاد ها! بووووس
واسه پست جدیدت امکان کامنت گذاشتن نبود، واسه همین زیر ابی رفتمو از این مسیر کامنت دادم. :))))